حق سئل کیمی دریایه آخیب یول تاپا جاقدیر
داش
آتماغینان کیمسه اونو چوندره بیلمز
عالمده
قارانلیقلار اگر بیرلشه باهم
بیر
خیر داجا شمعین ایشیقین سوندوره بیلمز
هر زامان كي باخيرام باشينا
قار وار گورورم
اوغلو اولموش آنا تك گوزلرين آغلار گورورم
هر طرفدن چكيليب سينه وه داغلار گورورم
آي آلان اوستونو غم چيسگيني هرياني دومان
آي ياغان باشينا غملر اودو ياسلي ساوالان
گورموشوك يازلاردا كوچكلرده چيچكلر آچيلار
هر طرفدن چمنين سينه سينه گول ساچيلار
ماهنيلار قوشماغا باشلار يئنه ده قوشماچيلار
ياز گليب گئتدي يئنه گولمه دين اوچ آيدا بير آن
آي آلان اوستونو غم چيسگيني هر ياني دومان
آي ياغان باشينا غملر اودو ياسلي ساوالان
قرينلر كئچدي سنين گولمه دي بير لحظه اوزون
قانلي ياش توكدو سارالميش اوزونه ياشلي گوزون
غصه دن دوندو قارانليق گئجه اولدو گونوزون
نه سوران حاليني اولدو نه ده بير ياده سالان
آي آلان اوستونو غم چيسگيني هر ياني دومان
آي ياغان باشينا غملر اودو ياسلي ساوالان
آند وئريرم سني او قانه بلنميش داشيوا
گئجه گوندوز او گوزوندن توكولن قان ياشيوا
اورگين درديني بيلدير او سهند قارداشيوا
سني وارليق سني تانري سني بو آه و فغان
آي آلان اوستونو غم چيسگيني هر ياني دومان
آي ياغان باشينا غملر اودو ياسلي ساوالان
سالارام ياديما بير لحظه او كئچميشلريوي
توكولن سنگ جفا ائيله او دور ديشلريوي
ايزلرم بيربير او حيرت يارادان ايشلريوي
هاميدان من سنين احوالينا آرتيق نيگاران
آي آلان اوستونو غم چيسگيني هر ياني دومان
آي ياغان باشينا غملر اودو ياسلي ساوالان
ساكيت اول آغلاما قوي بيرجه چكيلسين بو دومان
گون چيخيب ظولمتي بير يوللوغا قووسون بورادان
"نبي" گلسين "بوزآت" اولسون
يئنه داغلار آتيلان
"هجرين" بلكه ييغيلسين گوزو يولدان
آناجان
آي آلان اوستونو غم چيسگيني هر ياني دومان
آي ياغان باشينا غملر اودو ياسلي ساوالان
سوندوره بيلمدي گوز ياشين اوركدن اودووي
چاغيريم قوي كومك ائتسين سنه اوز اولاديوي
ايفتيخاريله بوگون ذيكر ائده رم پاك آديوي
مرد اوغوللار بئجريب خلقينه شهرت قازانان
آي آلان اوستونو غم چيسگيني هرياني دومان
آي ياغان باشينا غملر اودو ياسلي ساوالان
بابكين گئتديسه بوش قالمادي آمما قوجاغين
دولودور مين ائله اوغلانلارلا هر بوجاغين
نه قدر يئل اسه طوفان قوپا سونمز اوجاغين
آي بلالر سپري خلقه يامان گونده آمان
آي آلان اوستونو غم چيسگيني هر ياني دومان
آي ياغان باشينا غملر اودو ياسلي ساوالان
چنلي بئلده "ده ليلر" قوي يئنه قورسون بوساطي
"قوچ كور اوغلو" يئنه جولانه گتيرسين قير
آتي
هئچ زامان اصلين ايتيرمز او كي دوزگوندو ذاتي
آند اولا آديوا آي گوزلري آغلار ياشي قان
آي آلان اوستونو غم چيسگيني هر ياني دومان
آي ياغان باشينا غملر اودو ياسلي ساوالان
بابالاردان بيزه قالميش بو مثل هاممي بيلير
سو گلن آرخا دئييبلر يئنه بير گون سو گلر
فلكين داش اوره گين داش اوخو آخيردا ده لر
"بارز" اوغلوندا يئتر سئوديگي ياره او
زامان
آي آلان اوستونو غم چيسگيني هر ياني دومان
آي ياغان باشينا غملر اودو ياسلي ساوالان
سه چیز را با احتیاط برداریم : قدم ,قلم ,قسم
سه چیز را پاک نگه داریم: جسم ,خیال ,لباس
از سه چیز کار بگیریم: عقل ,همت ,صبر
سه چیز را نشکنیم : دل ، قسم ، پیمان
سه چیز را هرگز نخوریم : حسرت، افسوس ، غصه
خود را به سه چیز آلوده نکنیم: خیانت ، قمار ، اعتیاد
از سه چیز خود را دور نگه داریم: حسادت ، حماقت،غرور
با سه چیز کار انجام ندهیم : ترس ، ریا ، غضب
از سه چیز فرار کنیم : تنبلی ، شک ، تعصب
سه چیز را راحت نریزیم: اشک ،خون ، آبرو
به سه چیز عادت نکنیم : دوست ؛ تلویزیون، اینترنت
از سه چیز نون نخوریم : دزدی، قرض ، تملق
سه کار را زیاد انجام دهیم: زیارت ، عبادت ، سیاحت
حضرت حجة الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر روحانی -ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران-
ضمن عرض سلام خدمت شریف جنابعالی شهرستان هریس در استان آذربایجان شرقی دیار مردان وزنان غیور و شریف وحماسه سازکه در به ثمر رساندن نهضت آزادی یار دیرین ستارخان وباقرخان ها و شیخ سلیم هریسی قهرمانان دوران مشروطیت که با فداکاری توانستند کشورمان را در برابر توطئه دشمنان خارجی حفظ نمایند و بعد از این نهضت، مردم شهرستان هریس سهم بزرگی در پیروزی انقلاب اسلامی و هشت سال دفاع مقدس که با اهدا نمودن جوانان پاک وبا ایمان در دفاع از مرزهای آبی وخاکی کشور عزیزمان ایران داشتند ولی افسوس که با چنین سابقه درخشانی مردم شهرستان هریس به استحقاق آنچه را که داشتند هنوز نرسیده اند که مهمترین دغدغه و مسئله شهرستان هریس بحث نماینده مستقل و استفاده از نیروهای غیر بومی در رأس امور (فرماندار ) می باشد و واقعیت امر این است که تا بحال برایمان این سوال در طول سالیان دراز مدت پیش آمده که آقایان محترم و فرمانداران پیشین وفعلی در توسعه و پیشرفت شهرستان تا چه اندازه سهیم بوده و یا اینکه آیا شهرستان هریس بعد از پیروزی انقلاب توانسته است استحقاق آنچه را که داشت برسدو توسعه بیابد و یا اینکه در طول این سالها کمترین بهره ای از این نعمات انقلاب اسلامی برده باشد . تنزل روز افزون جایگاه شهرستان هریس در سطح استان وکشور چه از نظر اجتماعی ،اقتصادی ،فرهنگی و عدم ایجاد پروژه های ملی در سطح شهرستان و بطور خلاصه توسعه نیافتگی و عقب ماندگی و افول روزبروز این شهرستان گواه ادعای اینجانب می باشد چرا که تنها دلیل اصلی این موضوع افراد واشخاص در رأس امور شهرستان می باشند که مقصر اصلی عدم پیشرفت در شهرستان راهستند و تا بحال نیز نتوانسته اند در دفاع از جایگاه وحقوق وآرمان مردم شهرستان بعد از پیروزی انقلاب دفاع کنند وخواهان مطالبات بحق مردم از دولت باشندکه باعث تنزل وعقب افتادگی شهرستان گشته همان شهرستانی که با کرج در یک تاریخ و زمان مشخص به بخشداری تبدیل گشته همان شهری که جایگاهش را حفظ نموده و بعنوان یک قطب صنعتی در سطح کشور قلمداد گشته و به استان ارتقاءیافته وشهرستان هریس در مقایسه با کرج بعنوان یک محله پس وپیش افتاده بحساب می آیدحال باید این وضعیت ها علت یابی شده و معلوم شود که چه کسانی تابحال مسبب اصلی عدم پیشرفت بوده اند با عنایت به موضوعات مطرح شده و با توجه بر اینکه منطقه ارسباران و قره داغ یکی از مناطق بیست گانه معدنی کشور به شمار می رود باید توجه ویژه به قابلیت های منطقه باعنایت به تاکیدات مقام معظم رهبری وریاست جمهوری در بحث اشتغال وسرمایه گذاریگردد و خواستار توجه ویژه دولت و وزیر محترم صنعت معدن وتجارت و معاونت معدنی وزارت صنعت معدن وتجارت به ذخایر معدنی منطقه هستیم و در همین راستا وجود نیروهای انسانی جوانان تحصیل کرده وبومی ومتخصص در منطقه در رشته های مرتبط ومقاطع مختلف که با تحقق نمودن برنامه های اشتغال زایی دولت،سرمایه گذاری درمعادن برای رونق اقتصادی منطقه وجذب و توجه ویژه دولت ضمن جلوگیری از مهاجرت نیروهای نخبه وتحصیل کرده شاهد رونق منطقه وتوسعه صادرات غیرنفتی و ارز آور در منطقه را خواهیم بود و با عنایت بر اینکه شهرستان هریس سرشار از نعمات خدادادی وذخیره ی زیرزمینی مس، سنگ های قیمتی وتزیینی طبق آخرین اخبار رسیده موثق می باشدو امیدواریم در دولت تدبیر وامید ودر راستای توسعه ی متوازن ومساوی ونگرش خوش بینانه به مناطق مختلف کشور وتوجه به مناطق کمتر توسعه یافته اقدامی عملی وعاجل در این مورد صورت گیردو معدن مس سوناجیل (روستای اسماعیل کندی)در منطقه هریس که از چندین سال قبل مطالعات آن به پایان رسیده ودرسازمان توسعه ونوسازی معادن وصنایع معدنی ایران (ایمیدرو ) ثبت گردیده و طی نامه ای به معاون برنامه ریزی وتوسعه وزارت صنعت معدن وتجارت نیز محدوده اکتشافی اعلام گردیده و اینجانب نیز پیگیر این قضیه بوده و حال با عنایت بر اینکه طبق نظر نهایی مشاورمحترم و رئیس حوزه وزارتی وزیر قبلی صنعت ،معدن وتجارت جناب آقای دکتر طالب پور طی نامه شماره 60/81911 مورخ 1391/03/22 محدوده اکتشافی مس سوناجیل رایک منبع فاقد توجیه اقتصادی شناخته شده عنوان نموده است حال با توجه به فرضیات موجودمعدن مذکور به علت نداشتن توجیه اقتصادی برای دولت چرا از طریق مزایده عمومی به بخش خصوصی(شرکت عقاب طلایی واگذار گردیده است که جا داشت فرماندارمحترم شهرستان با توجه به آشنایی از موقعیت منطقه اقدام به پیگیری مسائل را می نمود وجود منطقه گردشگری آب معدنی اکوز داغی و آب درمانی مرمرلو در روستای باروق و معدن سنگ مرمر وگرانیت در همین روستا که در چند کیلومتری شهرستان واقع گردیده حکایت از آن دارد که تا بحال مدیر مسئول دلسوز و آشنا به وظایف این امورات را پیگیری ننموده است و بسیاری از مشکلات ناشی از کم توجهی و تصمیم گیریهای عالمانه و عمیق در عرصه های مدیریتی بوده است چرا که اگر مدیری لایق و آشنا به وظایف قانونی خویش که سکاندار هدایت امورات یک شهرستان را دارا می باشد توجهی نسبت به این امر می نمود حال گره بسیاری از مشکلات شهرو منطقه مان گشوده شده بود و دیگر نیازی به ارائه گزارش در مورد عدم بی توجهی مدیر مسئولی به مقامات بالاتر نبود .و مسئله مهم وحیاتی دیگر وجود دو شهرک صنعتی بیلوردی و زرنق در شهرستان می باشد که اکثریت واحدهای تولیدیبصورت نیمه فعال یا غیر فعال می باشند چرا که تهیه مواد اولیه جهت تولید برایشان مستلزم پرداخت هزینه های اضافی بوده و از طرف دیگر قول مساعدت اولیه مسئولین استانی در راه اندازی یک واحد تولید و اشتغالزایی در منطقه به اشخاص حقیقی و حقوقی بعد از اخذ مجوزهای لازم قانونی و دریافت تسهیلات با مشکلات عدیده ای روبرو می گرددکه این امر به نوبه خود یک مشکل اساسی در سطح شهرستان و استان به حساب می اید که باید توجه خاصی به موضوع مذکور گردد حال با عنایت به موارد بالا که گوشه ای از درد دل و مشکلات مردم شهرستان میباشد توجه ودرایت وپشتکار دولت محترم تدبیر وامید را می طلبد و افقهای جدیدی را در عرصه پشتیبانی دولت محترم از مردم شهرستان پیش چشم گشوده و موجبات رفع مشکلات مردم را بیش از پیش فراهم سازد که امید است دولت محترم باکارگیری یک نگاه عالمانه و کارشناسانه جامع نسبت به وضعیت فعلی شهرستان و درخواست بررسی کارشناسانه « دولت تدبیر و امید» از استاندار محترم جناب آقای دکتر جبارزاده تمهیداتی را برای حل مشکلات در این عرصه اندیشیده و به تدریج آنها را به مورد اجرا بگذارد.
در پایان اینجانب رضا نجفی آذر هریس مراتب سپاس وامتنان و کمال تقدیر وتشکر از حضرتعالی و هیئت دولت محترم تدبیر وامیدرا داشته و موفقیت بروز جنابعالی را خواهانم.
حضرت فاطمه زهرا(س) می فرماید: در حالی که بستر خود را پهن کرده بودم، رسول خدا(ص) بر من وارد شد و فرمود: ای فاطمه، سر به بستر خواب مگذار مگر این که چهار عمل را انجام دهی: قرآن را ختم کن، پیامبران را شفیع خود قرار بده، اهل ایمان را از خویش راضی گردان و یک حج و عمره انجام بده.پدرم این چهار دستور را داد و مشغول نماز شد. من هم در حالی که انجام این چهار کار را مشکل می دیدم، به فکر فرو رفتم و صبر کردم که نماز پدرم تمام شود و برای انجام آن اعمال راهنمایی بگیرم. وقتی نماز حضرتش به پایان رسید، عرض کردم: ای رسول خدا، چهار دستور به من دادی که برای انجام آن در این وقت کم توانایی ندارم. آن حضرت لبخندی زد و بعد فرمود:
اگر سوره قل هو الله احد را سه مرتبه بخوانی، مثل این است که یک ختم قرآن انجام داده ای;
و اگر بر من و پیامبران قبل از من صلوات بفرستی، همه ما روز قیامت شفیعان تو هستیم;
(اَللّهُمَّ صَلَّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدْ اَللّهُمَّ صَلَّ عَلی جَمیعِ الأنْبِیاءِ وَ الْمُرْسَلین)
و اگر برای اهل ایمان از خداوند آمرزش بخواهی، همه آنان از تو رضایتمند خواهند شد;
(اللهم اغفر للمومنین و المومنات والمسلمین والمسلمات)
و اگر بگویی: ( سبحان الله والحمدلله و لا اله الاالله والله اکبر) مانند این است که حج و عمره انجام داده ای.
بررسی وضعیت قالی ایرانی در بازارهای جهانی
از زمان صفویان، فرش ایران دارای تاریخ مکتوب است. مردمان کوچنده، آغاز کردند به قالی بافی و دستاوردهای خود را روانه هند ساختند. یک سده پیش از آن که چاه های سیاه نفت در مسجد سلیمان حفر شود، قالی سمبل کوشش و مساعی ایرانی بود در عرصه زندگی. در هنر قالی، هنرمند ایرانی از همه احساس زیباشناسانه خود مایه می گذارد تا آفرینش را به کمال نزدیک کند، در حالی که هرگز درآمد چندانی برای وی نداشته و هنوز هم ندارد.
یک خانم آمریکایی در سخنرانی خود درباره قالی ایران گفته است: فرش دو گونه است:
این گفته، نخستین اظهار نظر بر ممتاز بودن قالی ایران نیست و واپسین اش هم نخواهد بود. برخی یا شاید شمار زیادی، ما را تنها با قالی ما می شناسند؛ همان گونه که قالی های ایل های چادرنشین ما هر یک نقوش و توصیف ویژه خود را داراست و ما با دیدن هر یک پی می بریم که آن قالی، متعلق به دستان هنرمند فلان ایل در فلان منطقه است. نقش های در هم پیچنده و نمادین قالی ما همیشه هنردوستان جهانی را به ستایش واداشته است، که هم سمبولیک و هم باز تابانده محیطی است که بافنده در آن می زید. و اکنون برای نرفتن به فراموشخانه تاریخ، آموزش آکادمیک قالی ایرانی در دو دانشکده قالی در کاشان و تبریز در 4 گرایش در زمینه قالی به هنرجویان انجام می گیرد.
با این اوصاف چرا بازار جهانی را به آسانی به رقیبان نابلدی از پاکستان، هند، ترکیه و چین وا می گذاریم، در حالی که قالی ما در درخشندگی طرح و رنگ بی همتاست و غیرقابل مقایسه با فرش های گرته برداری شده و بی اصالت آن ور مرز. و حتی این بلا دارد دامنگیر بازار داخلی نیز می شود، چه نشانگرها حاکی از آن دارد که بازار داخلی به تسخیر مثلا فرش های فانتزی و ارزان ترکیه در می آید. درد دیگر آن است که با همه بالا بودن قیمت تمام شده قالی در ایران،عرضه آن در جهان بناچار با کاهش شدید بها انجام می گیرد و حتی مشاهده شده که با یک چهارم قیمت اصلی عرضه شده است.
● قالی: اثری هنری
عقاید متفاوت، متناظر بر دیدگاه های متفاوت است. بسیاری را عقیده بر این است که قالی ایرانی، بخش مهمی از هویت و فرهنگ و تاریخ ایرانی ست و نباید به این هنر از منظر اقتصادی و هنری نگریست. مسعود اسکندری، مدیرکل توسعه و ترویج سازمان صنایع دستی کشور نیز به پیروی از این باور، حمایت دولتی را گریزناپذیر می داند و همچنین سیاست سری سازی و ارزان سازی چینی ها را مشق خوبی برای ما نمی داند، چرا که چنین سیاستی، آسیب جبران ناپذیری بر پیکره فرش ایران وارد آورد است.
وی با تاکید بر هنری بودن قالی می گوید: یک قالی با طرح یکسان اگر 2 بار بافته شود، هیچگاه یکسان نخواهد بود؛ چرا که ذوق بافنده در هر یک از آنها حرف اول را می زند.
اکبر هریسچیان، رییس اتحادیه صادرکنندگان فرش ایران نیز در گفتگو با روزنامه اطلاعات می گوید: «قالی ایران، هویت ماست و هویت بسیار شایسته و ارزنده ای هم هست و می ارزد که بر روی آن سرمایه گذاری کلان انجام گیرد».
● چالش های اصلی
اکنون چالش های اصلی قالی ایران، بحران اقتصاد جهانی و کم شدن قدرت خرید مردم است و پدیده کشورهای رقیبی که تا چند سال پیش، هیچ پیشینه ای در زمینه قالیبافی نداشته اند.این که فرش یک کالای چند بعدی ست بر کسی پوشیده نیست و گستره دست اندرکاران آن بسیار وسیع است و طراحان و رنگرزان و بافندگان و رفوگران و فروشندگان و بازرگانان را در بر می گیرد و همه این گروه ها در افت و خیز آن ذینفع اند؛ بنابراین جا دارد که برای ورود دوباره به بازار جهانی، خیز اساسی برداشته شود.
هریسچیان می گوید: فرش از مهم ترین صنایع اشتغالزا است و جلوی مهاجرت روستاییان را می گیرد. بسیاری از مردم، زندگی شان متکی بر درآمد فرش است. یک روستایی در 6 ماه از سال بیکار است و در اوقات بی کاری تنها منبع در آمدش همین فرش است. ولی از سال هشتاد، 300 درصد تورم بر صنایع فرش حاکم بود و اکنون فرش حداقل درآمد را نیز برای تولیدکننده ندارد و یک کارگر ساختمانی 3 برابر یک استاد بافنده، دستمزد می گیرد.
● رد تولید فله ای
در مورد این که ما تولید فله ای داریم یا نه، هریس چیان به گزارشگر اطلاعات پاسخ منفی می دهد: تولید و پخش ما پراکنده و نامنسجم است، برای همین من خوشنودی خود را برای ایجاد کارگاه های متمرکز ابراز می کنم. در رده فرش تجارتی البته شاید اندکی وفور تولید وجود داشته باشد ولی نه به آن اندازه که آسیب زننده باشد و عامل اصلی رکود. من همیشه گفته ام که در بازارهای جهانی ما نمی توانیم چندان روی فرش لوکس و نفیس و هنری، مانور بدهیم و بیش تر سرمایه گذاری و انرژی و توان ما باید متمرکز شود روی فرش تجاری با کیفیت و البته ارزان؛ که بتوانیم در برابر رقبای همچون چین، پاکستان، هند و ترکیه عرض اندام کنیم و بتوانیم بازار فعلی آمریکا را که بازار خوبی نیز هست، بیش از این از دست ندهیم و وضعیت موجود را که چندان درخشان هم نیست، حفظ کنیم.
تاکید می کنم که در اروپا به فرش نفیس و اعلا و هنری شاید عنایتی داشته باشند، ولی در آمریکا این گونه نیست.
مهندس عبدالله بهرامی رییس اتحادیه بافندگان در این باره در گفتگو با روزنامه اطلاعات می گوید: <ما باید به بازار ژاپن توجه کنیم که هنوز گوشه چشمی به فرش های هنری و نفیس ما دارد. فرش هایی که امروزه به گونه عجیبی هواداران سنتی خود را از دست داده است و کم پیدا می شود خریدار خوش پسندی که پی فرش با اصالت بگردد؛ فرشی که هر چه از عمرش می گذرد جوان تر می شود.
● زبان آمار
از 1996 تا 1997 انواع زیراندازهای نو و با طراحی مدرن به بازار، اعلام ورود کردند که قالی محسوب نمی شوند و از مولفه های اصلی اش سبک مدرن و هماهنگ با پسند روز و سلیقه مصرف کننده بود و با شتابی فزاینده در تولید، توانستند بازار را به تسخیر خود در آورند.
قالی نخستین کالای غیرنفتی و مهم ترین کالای ارز آور ایران است. ولی صادرات این محصول از 1379 در سراشیبی قرار گرفته و از 500 میلیون دلار در 1385 و با 12 درصد کاهش به 410 میلیون دلار در 1386 رسید؛ که بخشی از این کاهش بر می گردد به قیمت شکنی رقبا. چون برای آنها ارزان فروشی به صرفه و برای ما به سبب تورم داخلی به صرفه نیست. و کار به جایی کشید که اکنون سهم ایران از بازار به کمتر از 30 درصد رسیده است. البته همه گناه این بازار کسادی را نباید به پای حضور رقیبان نوشت، بلکه نبود تبلیغات کافی، بازاریابی نکردن، نبود نظارت کیفی برتولید و صادرات نیز کم تاثیر نبوده اند.
از سال 2000 تا 2001 قالی ایرانی در بازار جهانی، دارای رتبه نخست بود. در سال 2000 تا 48 درصد بازار دنیا دست ایران بوده و این رقم حتی به 59 درصد هم رسید؛ ولی آمار امروز روند رو به کاهش را نشان می دهد و در سال گذشته درآمدمان تنها 460 میلیون دلار بود. البته ما همواره در بخش آمار، دچار سستی هستیم و واقعا تولیدکننده و بازرگان برای برنامه ریزی، دسترسی به آمار ریز و درست و به موقع ندارد و اکنون همه به آمار 2000 تا 2004 استناد می کنند.
در 2003 سهم صادرات قالی ایرانی در بازار جهانی با پنج درصد کاهش به 24/8 درصد رسید و پس از کشور هند و در رتبه دوم قرار گرفت و در 2004 پایین تر هم رفتیم و مساوی با ترکیه و در مقام سوم ایستادیم و هند و چین گوی سبقت را از ما ربودند.
هریسچیان در این باره به گزارشگر اطلاعات می گوید: «از اشتباهات مسیولان دولتی این است که سالانه درآمد فرش را به اقلام سنتی دیگر مانند خشکبار و... جمع می زنند و دقیقا روشن نمی شود که رقم درآمد ارزی ما از راه صادرات فرش در سال چقدر است تا با بررسی همه جانبه نقاط قوت و ضعف بشود برای بهبود وضعیت، برنامه ریزی کرد. رییس اتحادیه صادرکنندگان می افزاید: بحران اقتصاد جهانی بی تاثیر بر فرش هنری ما نبوده، البته تورم بسیار بالای موجود، به این وضع دامن زده است». وی ادامه می دهد: پیش ترها 40 درصد درآمد ارزی ما از سر دولتی فرش بود. اوج رونق صادرات فرش ایران در دهه 70 تا 73 بود با 5/1 میلیارد دلار ارز آوری. و اکنون از آن میزان رسیده ایم به 400 میلیون دلار در سال؛ که رقم بسیار پایینی است و آسیب اش گسترده و وسیع و همه دست اندرکاران فرش را در بر می گیرد.
هریسچیان می گوید: کشورهایی مانند هند، پاکستان، چین و حتی نپال هنر اصیلی ندارند و اصالت تنها از آن ماست. آنها فرش ماشینی و نیمه ماشینی را به صورت انبوه تولید می کنند و به نام فرش دستباف می فروشند و متاسفانه بازار جهانی، بازار آشفته ای است و سره از ناسره روشن نیست.
هریسچیان بر این باور است که مشکلات سیاسی موجود بین دو کشور ایران و آمریکا باعث ثبات دلار شده و از آن سو، تورم بالای داخلی و تسهیلات صادراتی اندک و نبود حمایت دولتی باعث نمی شود که بتوانیم با پایین آوردن بهای فرش به رقابت با کشورهای رقیب در بازار جهانی بپردازیم. و گرچه آمریکا روی فرش ایرانی، از آن جایی که خود فرش ندارد گمرک زیادی نمی بندد، ولی این تاثیری بر رونق فرش ایران در آن جا نداشته است.
مهندس عبدالله بهرامی نیز در این باره به ما می گوید: تولید چین، نیمه صنعتی است. در کارگاه های بزرگ آنها، 200 دستگاه وجود دارد و 200 بافنده نیز مشغول کارند و همه کارها را توسط دستگاه های اتوماتیک انجام می دهند و چله کشی و کارهای دیگر را ماشین انجام می دهد و تنها گره را کارگر بافنده می زند. ولی متاسفانه یک کارگاه در ایران ما پیدا نمی شود که 50 کارگر در آن نشسته و مشغول کار باشند. و برای همین ماشینی بودن برای آن ها به صرفه و اقتصادی است ولی برای ما که همه چیز را با دست انجام می دهیم، صرف نمی کند که همتراز قیمت های چین، قالی بفروشیم. از سویی قیمت تمام شده فرش، بالا رفته و از سوی دیگر 20 درصد از ارزش جهانی اش کاسته شده و افزون بر اینکه فروش چندانی هم نداریم.
● دیگر عوامل رکود
عبدالله بهرامی از جمله عوامل کسادی بازار را نبود سازمان سفارش گیرنده می داند و می گوید: سازمانی نداریم که سفارش بگیرد و در مدت معین مثلا سه ماهه، قالی را تحویل بدهد. باید مراکز سفارش پذیر فعلی را تقویت، و چنین مراکزی را گسترش دهیم.
وی در ادامه، شکستن کمر بازار پررونق فرش را در سال 73 عنوان می کند و می افزاید: دولت وقت با اجرای برنامه پیمان ارزی و الزام صادرکننده مبنی بر پیمان سپاری برای وارد کردن ارز مشخص و همتراز با میزان صادرات، ضربه تباه کننده ای بر پیکره صادرات فرش وارد کرد و با صدور سی بخشنامه، بازرگان ها را دلسرد ساخت. خیلی ها روحیه ریسک پذیری نداشتند و کنار کشیدند، و بسیاری که ریسک کردند، ورشکست شدند؛ و آن تعداد که از سر ناچاری ماندند، پذیرای زیان های کلان شدند.
مهندس بهرامی، انبار کردن بد منظره فرش های ایرانی در خارج را عوامل بی ارزش کردن فرش ایرانی می داند و معتقد است که فرش های چین و پاکستان تنها برای نمایش عرضه می شود و چیزی به نام انبار ندارد.
● تاکید بر عامل تورم داخلی
ابوالفضل رجبیان رییس اتحادیه صادرکنندگان قم، تورم و گرانی کنونی را از چالش های بزرگ فرش صادراتی می خواند و معتقد است که تورم داخلی، کمیت صادرات را تحت الشعاع قرار داده است.
وی جوایز صادراتی را با توجه به نرخ ثابت ارز و تورم دو رقمی که سالانه گریبانگیر اقتصاد کشور است، ناهمخوان می داند و می گوید که کارگزار جبران این نرخ ثابت و تورم موجود، دولت است. وی تاکید می کند که تولید قالی معمولی صلاح نیست، زیرا کشورهای رقیب، به شکلی انبوه به تولید چنین قالی هایی همت گماشته اند و رقابت با آنها برای ما نتیجه خوبی به همراه نخواهد داشت و ما باید قالی کیفیت دار تولید کنیم و در پی کشف بازارهای نو، گوشه چشمی داشته باشیم به کشورهای جنوب شرقی آسیا، سعید نعمان بنگاه دار مقیم آمریکا نیز معتقد است که صدور فرش های کم کیفیت (در خارج معروف به کانتینری) تولید اطراف کاشان و خراسان و تبریز، با قیمت هر فوت یک دلار، ضربه شدیدی خورد. این کار حتی بر سر قالی نفیس ایران زد و بازارش را از رونق انداخت.
ولی جلال الدین بصام مدیرعامل شرکت سهامی فرش ایران، عقیده دیگری دارد: (هنوز قالی ایران در بازار دنیا، در رده نخست قرار دارد و تنها در عرصه زیراندازها در کل، کشورهای آسیایی رقیب، تهدید کننده ایران هستند؛ و با نظر به آمار کاهش صدور فرش، سهم ایران از 9/92 درصد داد و ستد بازار جهانی قالی به 8/81 درصد رسیده، چون در برابر فرش متری 60 دلار پاکستان، ما کمتر از 120 دلار نمی توانیم بفروشیم.) وی می افزاید: آمریکا به عنوان خریدار اصلی قالی های لوکس ایران مطرح است و همه توان ما باید فعلا صرف نگهداری همین بازار باشد، البته اگر بحران اقتصادی جهان بدترش نکند. وی بر خلاف دیگران یکی از رویکردهای نتیجه بخش را تولید فرش فانتزی می داند که از سوی چین و ترکیه سرمایه گذاری وسیع شده است و بازار فرا مرزی را سرریز کرده اند. و می گوید: این نوع فرش با همه مخالفت های شرکت سهامی فرش در رابطه با واردات اش به سبب ارزانی، توانسته مصرف کننده متوسط شهری را به سوی خود بکشد و بر نگرانی تولیدکننده بیفزاید.
گونهای از قالی هریس
قالی هریس گونهای قالی ایرانی وآذربایجان از صنایع دستی همین خطه است که امروزه و در گذشته تولید می شده است. قالی هریس اثر خطوط شکسته و رنگ و طرح فرش هریس، حکایتی ایست از ورای درخشش صدها نقش و نگار چشم نواز، که بی تابانه حکایت عشق را در محراب هنر نجوا میکند، و هریس آذربایجان، این گهواره قالی بافی، که در هر گوشه ایی از آن، دل عاشق طراحی و یا سر انگشتان بافنده ایی سبب آفرینش هنر زرین میشود که چشم و دل هر بیننده ایی را ارضا وعاشق خود میکند.
محتویات
قابلیتهای فرش هریس
قابلیتهای قالی آذربایجان تنها به قالیهای نفیس تبریز و تابلوبافی سردرود و یا نقش ماهی خوی و یا ... نیست، بلکه قالیهای درشت بافت مناطقی نظیر هریس مهربان خوانمرودو مهرام و هیق خود داری اعتبار و جایگاه جهانیست. این نوشتار که حاصل تحقیقات میدانی و مطالعه کتب مرتبط و همچنین پرداختن به مقوله ریشه یابی نقوش از لحاظ اسطوره و زیباشناسی و رنگرزی گیاهی منطقه و همخوانی دکوراسیون غربی با قالی هریس است که امروزه در اروپا و امریکا برای تزئین خانه ها و مراکز فرهنگی هنری...، مورداستفاده و بررسی قرار میگیرد. این قالی به نا به استفاده پشم گوسفندی در بافت برای بدن انسان مفید است برای گرم نگه داشتن و بیماری هایی چون رماتیسم.
رنگ فرش هریس
پوشش گیاهی هر منطقه تعیین کننده نوع رنگینههای قالیهای آن منطقهاست. در قالیهای هریس رنگهای تیره و تلخ با هارمونی خاصی به کار میروند از قبیل: سرمه ایی تیره، قهوه ایی سیر، قرمز روناسی، مسی، سبز تیره وبنفش زردو ابی... که همان طور که گفته شد از رنگینههای گیاهی اطراف بدست میآیند که عبارتند از: روناس، ذلیر، تولوخ کولی، پوست پیاز، قره چوپ (چوب سیاه)، نیل کلکته، دوه قولاغی (گوش شتر) ریشه اشگون که در رنگرزی سنتی رایج است. همچنین برای دندانه دادن از سنگ قیناخ، زاج سفید، اکسید آهن و دوغ استفاده میکنند. لازم به ذکر است، دوغ فقط با روناس به کار میرود.
ذلیر: ساری بیان(sary Bayan) یا ساری چیچک (گل زرد) اسمهای محلی گیاهیست که به اندازه تقریباً نیم متر رشد میکند. دارای برگهای ریز و گلهای ریز زرد رنگ میباشد. اگر قطع شود از محل قطع شده مایع سفید رنگی مانند شیر بیرون میآید که مزه تلخی دارد. از ساقه و برگ و گل این گیاه برای رنگرزی استفاده میشود و از آن زرد خوشرنگی بدست میآید که در برابر نور و شستوشو و سایش دارای مقاومت وثبات رنگی است. تولوخ کولی: یک نوع گیاه رنگزا با گلهای آبی رنگ که از ریشه آن برای رنگرزی استفاده میشود. بعد از ساییدن یا آسیاب کردن، همواره با نخها در آب میجوشانند که رنگ قهوه ایی زیبایی بدست میدهد. پوست پیاز: در اطراف هریس با روشهای خاصی از آن رنگ مشکی تهیه میکنند. قره چوپ (چوب سیاه): گیاهی شبیه روناس ولی کوچکتر از آن است. ریشه آن قرمز مایل به مشکی است و برای گرفتن رنگ مشکی استفاده میشود. نیل کلکته: این رنگ از هندوستان وارد میشود و برای بدست آوردن بهترین و با ثبات ترین رنگ آبی بکار میرود. لازم به توضیح است که رنگرزی با نیل کلکته با کشمش صورت میگیرد. دوه قولاغی (گوش شتر):اسم محلی گیاهی است ورنگ شتری روشن ازآن استخراج میشود.
فرهنگ و هنر اذربایجان آمیخته بافرش هریس
قالی هر منطقه با توجه به شرایط جعرافیایی، اقلیمی و فرهنگی ویژه محل بافته میشود. هم چنان که قرارگرفتن انسان در عوامل زیستی خاصی مانند آب و هوا، فرهنگ وتمدن... روحیه او رامیسازد، بردستاوردهای انسانی هم موثر است. با توجه به این موضوع شناخت محیط زیست و فرهنگ مردمان هر منطقه راهگشای مهمیست بر شناخت دستاوردهای صنعتی سنتی هم چون قالی (فرش هریس گفته میشود اولین قالی دنیا بوده است) و سایر تولیدات آن منطقهاست. با اندکی تامل میتوان دریافت که طولانی بودن سرما در هریس از دلایل مهم گرایش اهالی منطقه به قالی بافیست و همچنین درشت بافت بودن و یا پرگوشت چیدن قالی نیز به خاطر استفاده از یک زیر انداز گرم کنندهاست. کاربرد خطوط هندسی و شکسته در طرحها نیز ناشی از باورها و محیط کوهستانی زندگی در این مناطق است. اساطیر و پوشش گیاهی خاص منطقه که سازگاری با سرمای هریس نیز دارد. الهام بخش اصلی طراحان و بافندگان میباشد. طراح یا بافنده قالی هریس با ترسیم و بافت شکل گیاهان منطقه بصورت آگاهانه یا ناخودآگاه این نقوش گیاهی را استلیزه کرده و با مکنونات قلبی و اساطیر و باورهای خود آمیخته و بر تار و پود قالی آورده که از این طریق همت، هوشیاری و آراستگی ظاهر و باطن وتاریخ وتمدن خود را به بیننده این قالی نشان دهد.
باور ها در باره فرش هریس
برخلاف نظر سیسیل ادواردز که نوشتهاند یکی از تجار مشهور تبریزی یک طرح معمولی گردان لچک ترنجی را به هریس برده و بافندگان آن را تبدیل به خطوط شکسته کردهاند ولی من چنین تصوری ندارم زیرا چنانچه نظر ایشان درست باشد، اینک باید در تمام مناطق آذربایجان طرحهایی با این اسلوب بافته شود چنانچه حتی در مواردی روستا های همجوار هریس که با یک فرهنگ و تمدن مشترک زندگی میکنند بافنده فرش هریس نیستند با اینکه همه خود رامردم یک منطقه به نام قره داغ می دانند، ولی انحصاری بودن این نوع نقش و رنگ در هریس، خود دلیلی بر رد نظر ایشان است. ولی تاثیر پذیریهایی نیز در مواردی خاص امکان پذیر است. جالب است به خاطره ایی از آقای ادواردز اشاره کنم که خود دلیلی بر ذوق سرشار مردمان هریس است: چند سال قبل هنگام بازدید از یکی از روستاهای هریس یک تخته قالی غیر معمولی با طرحی زیبا بر یکی از دارهای قالی بافی نظرم را جلب کرد. از بافنده تقاضا کردم نقشه آن را به من نشان دهد. وی با حجب فراوان از جعبهای که در گوشه کارگاه بود دستمالی مربع نظیر دستمالهایی که در منچستر برای صدور به کشورهای مشرق زمین تهیه میکنند بیرون آورد. حاشیه آن از گل و بوته تشکیل گردیده بود با ترنجی از گل و لچکهایی که در گوشه قرار داشت. در این نقوش، دو رنگ سفید و قرمز بکار رفته بود. زن قالیباف با این سرمشق (الگوی نامناسب)، قالی قابل تحسین و کاملی در چندین رنگ مختلف بافته بود. طرح لچک ترنجی کاملاً صحیح و با فواصل مناسب در این قالی ظاهر گردیده بود، ولی باز کلیه خطوط طرح به شکل شکسته بکار رفته بود. (کتاب قالی ایران)
طرح ونقشه های فرش هریس
طرحهای رایج منطقه عبارتند از: تاجری / صبوری / رزگل / حیاط گل / صمدخان / غلط نقشه (هرنوع طرحی که برای اولین بار ارائه شود و متداول بازار نباشد، اصطلاحاً غلط نقشه بکار میرود)/ چلنگری و افشان و ... وغیره که شاید هیچکدام درست نباشد جون همه این طرح ونقشهها برکرفته از ذهن و خیال الهام گرفته از طبیعت بسیار زیبای اذربایجان جنوبی و منطقه هریس که قره داغ(رشته کوههای قفقاز) نیز گفته میشودهست واین قالیها درمناطق ذکر شده از روی نقشه بافته نمیشود و به صورت ارایه ذهنی یعنی حفظ والهام گرفته از گغتهها وطبیعت که ذهن بافت سینه به سینه نقش بسته هست بافته میشود. امروز حدود۲۰ سال هست بافندگان هریس یک مهارت خاص نیز در بافت از روی نقشه دارند که نظیر آن تنها در مرکز قالی بافی اوشاک (بچه) واقع در ترکیه قابل مشاهدهاست. در این دو منطقه طرحهایی را که بر روی کاغذهای شطرنجی کشیده میشود و یا استاد کاری نقشه را میخواند. برای این منظور یک تکه چلوار را به وسیله سنجاق به دیوار مقابل نصب میکنند و با نگاه کردن گاهگاه به آن میتوانند قالی را به هر قطعی که سفارش میدهند ببافند این خود مهارتی شگفت انگیز است، مهارتی غریزی و حسی که در اصطلاح محلی (چشنی) نامیده میشوند. (به این مورد هم در کتاب قالی ایران و هم در مجله HALI 1993 اشاره شدهاست). یکی از طرحهای قالی هریس نگارههای هندسی لچک و ترنج با حاشیه معروف به سماوری است که گونههایی به نامهای داش خاتون / ترنجی کف ساده / حاج عظیمی / ترنجی لوزی/صمد خانی و تاجری از انواع آن است. به نقشههای قالی هریس گوروان و مهرام و مهربان نیز میگویند. در برخی از روستاهای هریس نقشه دیگری به نام (قراجه) بافته میشود. طرح ترنج در ناحیه هریس، کمتر یک پوده و بیشتر دو پوده به شیوه درشت بافت با گره ترکی که به هنگام پرداخت پرز آن را بلند میچینند و قالی پرگوشت و ضخیمی به دست میدهند.
اندازه های فرش هریس
اندازههای: ۵/۱×۱، ۴×۳، ۲×۲، ۵/۲×۵/۳، ۳×۲ 3*3 متر با رجشماره ۱۵ تا ۳۰ به بالا معمولاً رواج دارد. در بخش مرکزی هریس قالیهایی با رجشمار ۴۰ به بالا نیز بافته میشود. اکثر بافندگان این ناحیه را بانوان تشکیل میدهند. در تاریخ قالیبافی هریس مشهور است که دختران قبل از اینکه به خانه بخت روند، قالیبافی را در خانه پدری یاد گرفته و با طرحها و خلاقیت ذهنی خود آفریننده نقشهای بدیعی شده و حاصل دستباف خود را که نشانگر ذوق و هنرمندی و فرهنگ ادب تمدن و مدنیت ازدورههای گذشته و محل این منطقهاست، به عنوان جهیزیه به خانه بخت میبرند. با توجه به موارد ذکر شده اکثر بافندگان این منطقه ذهن باف بوده و طرحها و رنگها را سینه به سینه به هم انتقال دادهاند. ریشه یابی نقوش از لحاظ اسطوره و زیباشناسی ریشه و بنیان این امر سنتی راباید در دوران تاریخ و تمدن بشری که حدوداً به ۷۰۰۰هفت هزار سال میرسد جستجو کرد. نقوش قالی نیز از این قاعده مستثنا نیست، این نقوش هم از اساطیر(اسطوره دَدَه قورقود / َاصلی و کَرَم قیر ات بز ات قره داغ ) و هم پوشش گیاهی مناطق الهام میگیرد. به همین خاطر چنانچه تشابهاتی در نقوش قالیهای مناطق دیده میشود سبب این نیست که فردی طرحی را برداشته و در تک تک مناطق گردانده بلکه اگر اساطیر و طبیعت مناطق را سرچشمه طراحی قالی بدانیم، وجه اشتراک بین این طرحها را در مییابیم، علاوه بر این تاثیرات، باورهای قومی و دینی، محیط زیست، ابزارهای زندگی، حیوانات و پرندگان این نواحی نیز در شکل گیری طرحهای مناطق نقش مهمی ایفا کردهاند. پس اگر به گفته هربرت ریت تقسیمات هنری بپردازیم نقش و رنگ قالی هریس جزء هنرهای بَدوی محسوب میشود چون در آنها جسارت، صمیمیت، صداقت، که خاص هنر بومیست مشاهده میشود و اگر با قالیهای شهری مقایسه کنیم پیشرفت طرحهای جدید و بالا بودن رجشمار، نقوش دیگر شکسته گی خود را از دست دادهاند و چرخشها و گلها و همچنین رعایت فواصل چرخشها و گلها و رنگ آمیزیهای با احتیاط تر انجام شدهاست. از لحاظ پزشکی و راهتی جسم و جان که مردمان این منطقه در شرایط طاقت فرسا طلاش وکوشش میکنند ودر حال استراحت بیشترین مطلوبیت را به دلیل کلفت بودن و مطفاوت بودن رنگ وشکل وظاهر ونرم بودن را دارا میباشد که به این دلیل نیز مشهور بوده هست.
از لحاظ هارمونی رنگی
در قالیهای هریس میتوان هم کنتراست از حیث تیره و روشن اشاره کرد و هم کنتراست از حیث ریتمهای متنوع رنگی و هم چنین کنتراست در نقشهای ریز و درشت از مواردیست که میتواند در آنها به طور مشروح سخن راند. به نظر استاد طباطبایی هنرمند نقاش تبریزی ؛ به لحاظ تزئینات، قالی هریس در جایگاه مخصوصی قرار دارد و استفاده از رنگهای خاص و جسارت در انتخابات طرح نقوش، از مواردیست که نیاز به اندیشه زیاد دارد. رنگهای خالص سفید، قرمز، سرمه ایی وسبزو ابی ... کاملاً تجریدی (انتزاعی) هستند و به طور رمز گونه ایی از طبیعت الهام گرفتهاند و با درون مایه خود بافندگان منطقه در آمیخته و چنین آثاری به وجود آمدهاند، کلاً هنرمند چیزهایی از جهان بیرونی را موضوع کار خود قرار میدهد که بتواند از درون خود پاسخی به آن بدهد که همانا شکلهای انتزاعی بوجود می اورد.
فرش هريس (هريز(
هريز شهريست در نزديكي شهر تبريز ناشناخته در ايران ، آشنا در ميان كشورهاي آمريكا ،كانادا، آلمان ، فرانسه و ايتاليا و غير....شهري كه قاليهاي آن در جهان، طرفداران زيادي رابه خود جذب كرده است واين شهر نام آوازه خود را از نقش و نگارهاو دوام قاليهاي گران قيمت خود در جهان كسب كرده است.
نام واقعي اين شهر به مرور زمان تغيير يافته است درايران هريس ودر خودش و جهان هريز گفته ميشود. مردم اين شهر و تاجرهاي فرش آن را از قديم هريز گفته اند ولي در زبان فارسي هريس نوشته شده است و بخاطر دو اسمي شدن اعتبار جهاني خود را به تدريج از دست ميدهد و كشورهاي چين، هند، پاكستان وكشورهاي ديگر جاي قالي آن را در بازارهاي جهاني به خود اختصاص ميدهند وشايد روز با ثبت طرح قاليها وساخت شهري به نام هريز ادعا خود را به اثبات برسانند.
اگر از مردم شهر بپرسيم نام شهر خودشان را، به تركي هريز خواهند گفت پس اسم در زبان ديگر نيز تغيير نمي يابد!!!
قالي هريس جادوي خطوط شكستافسانه قالي ، قصه ايست از وراي درخشش صدها نقش و نگار چشم نواز ، كه بي تابانه حكايت عشق را در محراب هنر نجوا ميكند، و آذربايجان ، اين گهواره قالي بافي ايران ، كه در هر گوشه اي از آن ، دل عاشق طراحي و يا سماع سر انگشتان بافنده ايي سبب ساز آفرينش ديبايي زرين مي شود كه چشم و دل هر بيننده اي را شيداي اين نگارستان مي كند.
قابليت هاي قالي آذربايجان تنها به قاليهاي نفيس تبريز و تابلوبافي سردرود و يا نقش ماهي خوي و يا . . . نيست ، بلكه قالي هاي درشت بافت مناطقي نظير هريس خود داري اعتبار و جايگاه جهانيست.
اين نوشتار كه حاصل تحقيقات ميداني و مطالعه كتب مرتبط و همچنين پرداختن به مقوله ريشه يابي نقوش از لحاظ اسطوره و زيباشناسي و رنگرزي گياهي منطقه و همخواني دكوراسيون غربي با قالي هريس است كه ، مورد بررسي قرار مي گيرد.
با توجه به پراكندگي روستاها و سردسير بودن منطقه ، كشاورزي در اين شهرستان به طور فصلي صورت ميگيرد.
همچنين به علت وجود مراتع و ديمي بودن زمين هاي زراعي ، اكثر مردم به دامپروري و كشاورزي سنتي مشغول مي باشند. به همين دليل پشم گوسفند در منطقه به وفور توليد ميشود ، كه بيشتر اين توليدات در قالي بافي و ديگر صنايع دستي به مصرف ميرسد كه يكي از علل رشد صنعت قالي بافي منطقه نيز همين عامل مي باشد. قالي هريس از ويژگيهاي خاصي برخوردار است كه در بخشهاي مشخص به آن مي پردازم.
رنگرزي
پوشش گياهي هر منطقه تعيين كننده نوع رنگينه هاي قالي هاي آن منطقه است. در قالي هاي هريس رنگ هاي تيره و تلخ با هارموني خاصي به كار ميروند از قبيل : سرمه اي تيره ، قهوه اي سير ، قرمز روناسي ، مسي ، سبز تيره و . . . كه همان طور كه گفته شد از رنگينه هاي گياهي اطراف بدست مي آيند كه عبارتند از :
روناس ، ذلير ، تولوخ كولي ، پوست پياز ، قره چوپ ( چوب سياه ) ، نيل كلكته ، دوه قولاغي ( گوش شتر) ريشه اشگون كه در رنگرزي سنتي رايج است. همچنين براي دندانه دادن از سنگ قيناخ ، زاج سفيد ، اكسيد آهن و دوغ استفاده مي كنند. لازم به ذكر است ، دوغ فقط با روناس به كار ميرود.
ذلير: سُدي بيان(Suddy Bayan ) يا ساري چيچك اسم هاي محلي گياهيست كه به اندازه تقريبا نيم متر رشد مي كند. داراي برگهاي ريز و گلهاي ريز زرد رنگ مي باشد. اگر قطع شود از محل قطع شده مايع سفيد رنگي مانند شير بيرون مي آيد كه مزه تلخي دارد. از ساقه و برگ و گل اين گياه براي رنگرزي استفاده ميشود و از آن زرد خوشرنگي بدست مي آيد كه در برابر نور و شست و شو و سايش داراي ثبات است.
تولوخ كولي : يك نوع گياه رنگزا با گلهاي آبي رنگ كه از ريشه آن براي رنگرزي استفاده مي شود. بعد از ساييدن يا آسياب كردن ، همواره با نخها در آب مي جوشانند كه رنگ قهوه ايي زيبايي بدست ميدهد.
پوست پياز : در اطراف هريس با روشهاي خاصي از آن رنگ مشكي تهيه مي كنند.
قره چوپ ( چوب سياه ) : گياهي شبيه روناس ولي كوچكتر از آن است. ريشه آن قرمز مايل به مشكي است و براي گرفتن رنگ مشكي استفاده مي شود.
نيل كلكته : اين رنگ از هندوستان وارد ميشود و براي بدست آوردن بهترين و با ثبات ترين رنگ آبي بكار ميرود. لازم به توضيح است كه رنگرزي با نيل كلكته با كشمش صورت مي گيرد.
دوه قولاغي (گوش شتر ) : اسم محلي گياهي است و رنگ شتري روشن از آن استخراج ميشود.
طراحي
قالي هر منطقه با توجه به شرايط جعرافيايي ، اقليمي و فرهنگي ويژه محل بافته مي شود. هم چنان كه قرارگرفتن انسان درعوامل زيستي خاصي مانند آب و هوا ، فرهنگ و . . . روحيه او را مي سازد ، بردستاوردهاي انساني هم موثر است.
با توجه به اين موضوع شناخت محيط زيست و فرهنگ مردمان هر منطقه راهگشاي مهميست بر شناخت دستاوردهاي صنعتي سنتي هم چون قالي و ساير توليدات آن منطقه است. با اندكي تامل مي توان دريافت كه طولاني بودن سرما در هريس از دلايل مهم گرايش اهالي منطقه به قالي بافيست و همچنين درشت بافت بودن و يا پرگوشت چيدن قالي نيز به خاطر استفاده از يك زير انداز گرم كننده است.كاربرد خطوط هندسي و شكسته در طرحها نيز ناشي از باورها و محيط كوهستاني زندگي در اين مناطق است. اساطير و پوشش گياهي خاص منطقه كه سازگاري با سرماي هريس نيز دارد. الهام بخش اصلي طراحان و بافندگان مي باشد.طراح يا بافنده قالي هريس با ترسيم و بافت شكل گياهان منطقه بصورت آگاهانه يا ناخودآگاه اين نقوش گياهي را استريليزه كرده و با مكنونات قلبي و اساطير و باورهاي خود آميخته و بر تار و پود قالي آورده كه از اين طريق همت ، هوشياري و آراستگي ظاهر و باطن خود را به بيننده اين قالي نشان دهد.برخلاف نظر سيسيل ادواردز كه نوشته اند يكي از تجار متهور تبريزي يك طرح معمولي گردان لچك ترنجي را به هريس برده و بافندگان آن را تبديل به خطوط شكسته كرده اند.( كتاب قالي ايران ص 76 )
ولي من چنين تصوري ندارم زيرا چنانچه نظر ايشان درست باشد ، اينك بايد در تمام مناطق آذربايجان طرح هايي با اين اسلوب بافته شود ، ولي انحصاري بودن اين نوع نقش و رنگ در هريس ، خود دليلي بر رد نظر ايشان است . ولي تاثير پذيري هايي نيز در مواردي خاص امكان پذير است.
جالب است به خاطره اي از آقاي ادواردز اشاره كنم كه خود دليلي بر ذوق سرشار مردمان هريس است :
چند سال قبل هنگام بازديد از يكي از روستاهاي هريس يك تخته قالي غير معمولي با طرحي زيبا بر يكي از دارهاي قالي بافي نظرم را جلب كرد. از بافنده تقاضا كردم نقشه آن را به من نشان دهد. وي با حجب فراوان از جعبه اي كه در گوشه كارگاه بود دستمالي مربع نظير دستمالهايي كه در منچستر براي صدور به كشورهاي مشرق زمين تهيه مي كنند بيرون آورد. حاشيه آن از گل و بوته تشكيل گرديده بود با ترنجي از گل و لچك هايي كه در گوشه قرار داشت. در اين نقوش ، دو رنگ سفيد و قرمز بكار رفته بود. زن قاليباف با اين سرمشق (الگوي نامناسب ) ، قالي قابل تحسين و كاملي در چندين رنگ مختلف بافته بود. طرح لچك ترنجي كاملا صحيح و با فواصل مناسب در اين قالي ظاهر گرديده بود ، ولي باز كليه خطوط طرح به شكل شكسته بكار رفته بود. ( كتاب قالي ايزان )
طرحهاي رايج منطقه عبارتند از : تاجري / صبوري / رزگل / حياط گل / صمدخان / غلط نقشه (هرنوع طرحي كه براي اولين بار ارائه شود و متداول بازار نباشد ، اصطلاح غلط نقشه بكار ميرود ) / چلنگري و افشان و . . .
بافندگان هريس يك مهارت خاص نيز در بافت از روي نقشه دارند كه نظير آن تنها در مركز قالي بافي اوشاك ( بچه ) واقع در تركيه قابل مشاهده است. در اين دو منطقه طرحهايي را كه بر روي كاغذهاي شطرنجي كشيده مي شود و يا استاد كاري نقشه را مي خواند. براي اين منظور يك تكه چلوار را به وسيله سنجاق به ديوار مقابل نصب مي كنند و با نگاه كردن گاهگاه به آن مي توانند قالي را به هر قطعي كه سفارش مي دهند ببافند اين خود مهارتي شگفت انگيز است ، مهارتي غريزي و حسي كه در اصطلاح محلي (چشني ) ناميده مي شوند. ( به اين مورد هم در كتاب قالي ايران و هم در مجله HALI 1993 اشاره شده است ) .يكي از طرحهاي قالي هريس نگاره هاي هندسي لچك و ترنج با حاشيه معروف به سماوري است كه گونه هايي به نام هاي قاچ خاتون يا داش خاتون / ترنجي كف ساده / حاج عظيمي / ترنجي لوزي صمد خاني و تاجري از انواع آن است.به نقشه هاي قالي هريس گوروان نيز مي گويند. در برخي از روستاهاي هريس نقشه ديگري به نام ( قراجه ) بافته مي شود. طرح ترنج در ناحيه هريس ، كمتر يك پوده و بيشتر دو پوده به شيوه درشت بافت با گره تركي كه به هنگام پرداخت پرز آن را بلند مي چينند و قالي پرگوشت و ضخيمي به دست مي دهند.
اندازه هاي : 5/1×1 ، 4×3 ، 2×2 ، 5/2×5/3 ، 3×2 متر با رجشماره 15 تا 30 به بالا معمولا رواج دارد.در بخش مركزي هريس قالي هايي با رجشمار 40 به بالا نيز بافته مي شود. اكثر بافندگان اين ناحيه را بانوان تشكيل مي دهند. در تاريخ قاليبافي هريس مشهور است كه دختران قبل از اينكه به خانه بخت روند ، قاليبافي را در خانه پدري ياد گرفته و با طرحها و خلاقيت ذهني خود آفريننده نقشهاي بديعي شده و حاصل دستباف خود را كه نشانگر ذوق و هنرمندي و فرهنگ اين منطقه است ، به عنوان جهيزيه به خانه بخت مي برند. با توجه به موارد ذكر شده اكثر بافندگان اين منطقه ذهن باف بوده و طرحها و رنگها را سينه به سينه به هم انتقال داده اند.